خواندی: « زیرِ باران باید رفت »

...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

بوی مهربانی می آیــــــــــــــــــد...کجا ایستاده ای؟! در مسیر باد؟

خواندی: « زیرِ باران باید رفت »

خواندی: « زیر بــــــــاران باید رفت »
و رفتی.
از بـــــــاران، بدم می‌آید دیگر

در ماه مهـــــــــر بادهای پاییزی بی مهــــــــــری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .


دلم تنـــــــــگ است دلم اندازه ی حجم قفس تنــــــــگ است صدایـــــم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در
قلب من پاییز طولانیســـــــــــــت...

 

من هوای تو رو دارم،بذار بی وقفــــــــــــــه ببارمـــــــــــ
حالا که سهم من اینه،هیچ گلایه ای ندارمــــــــــــــ . . .

 

وقت رفتنت آســــــــــــــــــمون بارید...
و تو چقدر خوشحال بودی و من همـــــــــــــ ...
کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگـــــــت میشمـــــــــ ...

و اینکـــــــــــــ بــــــــــاران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانـــــــــــم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنـــــــــــگی ام گذر کنیـــــــــ!

 



نظرات شما عزیزان:

آجیت
ساعت21:28---14 مهر 1391
هنوز هم سوار مرکب خیال من تویی

هنوز هم یگانه شاهکار این قلم تویی

هرآن بیاد تو به مدح عشق میرسم

وباز شرح هر نگاه عاشقانه ام تویی

اگر که عشق راز هستی است

تو راز نه...که عشق هستی و

تمام هستی ام تویی

به شوق مرده در نگاه خویش مژده میدهم

که پاسخ تمام انتظار صادقانه ام تویی

زلال و پاک مثل چشمه ای

و من زجنس سنگ ریزه های بی بها

برای من طلوع کن

برای من هم او که هستی اش بدون تو رسید به انتهای انتها

خروش کن درون من که تو تمام معنی ترانه ای

غزل برای معنی تو کوچک است و من حقیر تر از تصورت

چه خوب بود اگر خلاصه میشدی به قدر آسمان

برای من...برای من...برای من... که یک تصور زمینی ام

هنوز هم تو بهترین بهانه ای

هنوز هم تو برترین تصوری

هنوز هم تو بهترین خیال عاشقانه ای

هنوز هم دلم برای دیدنت هزار باره می تپد

هنوز هم برای از تو گفتن این قلم به آسمان به هفت فلک بی ستاره میرسد

بیا......

بیا که حال وقت سازش است

بیا که دل اسیر صدهزار خواهش است

بیا که تاهنوز هم صدای پای هر مسافری

مرا به شهر خاطرات میبرد

حضور هر شقایقی تورا به یاد می آورد

تویی قرار بی قرار من

تویی تصور زلال من

ومن هنوز اسیر لحظه های سوخته

برای با تو بودن است که انتظار میکشم....

(با شاخه گلی تقدیم به تو که یادت در فکرمن،عشقت در قلب من و کلامت در ذهن من است)پاسخ:فدای تو بشم من


چیا
ساعت21:13---14 مهر 1391
زیبابودخیلی.زیرباران بایدماند

لعنت به شاعرش
پاسخ:ممنونم


کلبه ی کوچک خوشبختی...
ساعت13:13---14 مهر 1391
انسان،عاشق زيبايى نميشود...
بلكه آنچه عاشقش ميشود درنظرش زيباست...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 14 مهر 1391برچسب:متن کوتاه عاشقانه غمگین, ] [ 12:31 ] [ باران ] [ ]